راه منتظران

وبلاگی اسلامی با هدف معرفت افزایی

راه منتظران

وبلاگی اسلامی با هدف معرفت افزایی

طبقه بندی موضوعی

نزدیکی ظهور

جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۵۶ ب.ظ


✅ داستان تشرف ✅



#داستان_تشرف

#بشارت_نزدیکی_ظهور 



🔴🔵 امام زمان (عج) وارد مرحله قیام شده است.

 


♦️ میرزا ابوالفضل قهوه چی به ظاهر پیرمردی عامی و ساده اما در واقع یکی از شیفتگان و شرف یافتگان آستان مقدس امام زمان روحی فداه بود آن جناب نسبت به مسجد جمکران علاقه فراوان نشان می داد و چه بسا تشرفات مکرر و توفیقات بی مثالش را از رهگذر انس با آن مسجد شریف به دست آورده بود .


🔷 از آن جناب نقل شده است که در یکی از تشرفاتم به جمکران در عالم مکاشفه ، خدمت امام زمان رسیدم و آن حضرت خطاب به من فرمود :


🔶 میرزا ابوالفضل ! از این همه جمعیت که می بینی به جمکران آمده اند حتی یک نفر به خاطر من نیامده ، بلکه هر یک از ایشان به خاطر حاجت خویش آمده است .


🌹 میرزا ابوالفضل ، در بازار قم قهوه خانه ای داشت ، اما هر چهار شنبه و هر جمعه آن را تعطیل می کرد و به زیارت مسجد مقدس جمکران می شتافت . روزی عده ای از بازاری ها به او گفتند : میرزا ابوالفضل ! جمعه ها را برای خودت به جمکران برو ! و چهارشنبه ها را برای ما نرو ! بمان و به ما چایی بده ! در جوابشان گفت : برای چای دادن به شما جمکران را رها نمی کنم . برخی از بازاری ها او را تهدید کردند و گفتند : اگر چنین کنی قهوه خانه ات را می بندیم . در جواب آنها گفت : ببندید ! خیال می کنید که به خاطر فروش چای از امام زمانم دست بر می دارم ؟! مگر من یوسف فروشم ؟! سرانجام عده ای از بازاری ها تهدید خود را با زدن قفل به در قهوه خانه او ، عملی کردند تا شاید وی را از عادت خویش باز دارند . اما آن مرد خدا ، هنگامی که دید به در قهوه خانه اش قفل زدند ، بلافاصله خودش نیز قفلی دیگر تهیه کرد و صدا زد : قهوه خانه ! خداحافظ !


🔺آن جناب خود نقل کرده است : در همان شب که فردایش در قهوه خانه را قفل زدند ، آقا امام زمان را در خواب دیدم . حضرت فرمودند : میرزا ابوالفضل ! بازاری ها تصمیم گرفته اند بر در قهوه خانه ات قفل بزنند . گفتم : آقا جان ! قربانت گردم ! بگذار بزنند . مگر من بزغاله ام که بع بع کنم و بگویم جو می خواهم ؟! خدا ناظر است و رزق مرا می دهد . من جمکران تو را به هیچ قیمتی رها نمی کنم . آقا لبخندی زدند . در همان حال از خواب پریدم و دیدم که نزدیک اذان صبح است ... صبح که به قهوه خانه رفتم ، دیدم به در آن قفل زده اند.



🔴 میرزا ابوالفضل مدتی بعد از دنیا رفتند، یکی از خوبان قم او را در خواب دید که در همان عالم قبر(برزخ) یک کوله پشتی روی دوشش دارد و به آن شخصی که خواب می دید نزدیک شد و گفت آقا وارد قم شده و رد شد و رفت. این آقا وقتی از خواب برخواست، گفت: یعنی چه؟ میرزا ابوالفضل از دنیا رفته کوله پشتی یعنی چه؟ آقا واردقم شده یعنی چه؟نفهمید.


برای تعبیر خوابش پیش کسی رفت. گفتند این که دیدید کوله پشتی بر روی دوشش بود به این خاطر است که او عاشق ولی عصر(عج)بودند، عاشقی که از دنیا برود، عشق را از یاد نمی برد، یعنی برای رجعت آماده است و زمانی که امام زمان(عج) ظهور کند او نیز برمی گردد


 🌺 و اما اینکه دیدید به تو گفت حضرت وارد قم شد، یعنی حضرت وارد مرحله ی قیام شد. پس واقعیت این است که قیام حضرت نزدیک است.




🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



.

#نشر_صدقه_جاریست🌸

•┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•سنری ما تبر در دست ندارم برای این داستان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۲۸
محمد صادق غلامی

قیام

مسجد جمکران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی